نشريه اينترنتی جنبش سوسياليستی
نشريه سازمان سوسياليست های ايران ـ سوسياليست های طرفدار راه مصدق

www.ois-iran.com
socialistha@ois-iran.com

آرشيو //      توضيح هيئت تحريريه نشريه اينترنتی « جنبش سوسياليستی» درباره مطالبی که از طريق سامانه ی سازمان سوسياليست های ايران منتشرمی شوند! ـ

آدرس لینک به این صفحه در سايت سازمان سوسياليستهای ايران:   ـ

http://www.ois-iran.com/2013/azar-1392/ois-iran-6418-ahmad_salamatian-talahe_hastahie.htm

 سه شنبه ۵م آذر ۱۳۹۲    

 شاداب نگه داشتن بدنه انتخاباتی حیاتی است

ایران دارد خود را از «تله» هسته ای بیرون می کشد  ـ احمدسلامتيان

ahmad salamatian

 

آقای روحانی و همکارانش متوجه باشند که به همان اندازه ای که دیپلماسی حرفه ای و مذاکره کردن با طرف خارجی با استفاده از حداکثر امکانات، امری است که شرط اولیه و اساسی موفقیتشان است؛ حاضر و شاداب نگاه داشتن بدنه انتخاباتی هم تعیین کننده خواهد بود.اینک باید بتوان به همان ترتیبی که در ده سال گذشته پرونده هسته ای برتنگتر و تنگتر کردن فضای سیاسی داخلی ایران سایه انداخته ، خروج از این تله هسته ای هم کم کم بیان کند که فضای سیاسی بسته و پرتنش ناشی از سایه سنگین این پرونده در داخل کشورمتدرجا با اقدامات مثبت و ملموس به طرف باز شدن می رود.

تله ای که بیش از ده سال قبل جمهوری اسلامی در آن افتاد و عنوان «پرونده هسته ای» را به خود گرفت، تله ویژه ای است. بخصوص اصطلاح «تله» را به کار می برم چون معتقدم مراکزی در جهان از مدت ها قبل به دنبال این بودند که جمهوری اسلامی را در تنگنایی محصور کنند و به ترتیبی آن را از پای در آورند. برای چنین کاری فقط و فقط جمهوری اسلامی را هدف نگرفتند بلکه متدرجا وضعیتی به وجود آمد که کل صلح و آرامش منطقه و موجودیت کشور ما را هم هدف گرفتند.

در واقع پرونده هسته ای بهانه ای بوده است برای شکل دادن به این تله. برای توضیح این سخن، تنها یک نکته را می گویم و از آن عبور می کنم. در سال ۱۹۹۲ میلادی وزیر امور خارجه وقت اسراییل که الان رئیس جمهور اسراییل است در مصاحبه ای در فرانسه گفت که ایران تا سال ۱۹۹۹ دارای بمب اتم خواهد بود و این حرف را ابزاری کرد برای تنیدن تار و پود همان تله ای که به آن اشاره شد.

تقریبا ده سال بعد به ابتکار کشورهای اروپایی با طرف مذاکره ای که آن موقع آقای روحانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در دوران آقای خاتمی بود توافقهایی صورت گرفت که بی شباهت به توافقات امروز هم نبود. چون متوجه شده بود که تله ای ساخته شده و می خواست به نوعی از این تله خودش و به تبع آن کشورش را بیرون بکشد. متاسفانه توافق سعدآباد در آن زمان مواجه با «نه» آقای بوش و نومحافظه کاران امریکایی شد و باز ده سال این تله تاب آورد.

اگر یادمان نرفته باشد مدتی قبل آقای احمدی نژاد راجع به پرونده هسته ای که به آن «تله» لقب دادیم بدون توجه به اینکه در چه تله ای گرفتار آمده استعاره ای به کار برد و گفت ما در پرونده هسته ای، ترنی هستیم که ترمزهای آن ترن را بیرون انداخته ایم و به سمت هدف می رویم. لما این هدف، هدفی بود که گذارندگان تله درست کرده بودند.

اینک بدون اینکه بخواهم وارد جزئیات توافقنامه اخیر شویم باید گفت این توافقنامه یک پویایی جدیدی را ایجاد کرده است. اگر منطق دوران گذشته به استثنای دوره کوتاه سعد آباد که متاسفانه موفق هم نشد؛ منطق محکم کردن این تله بوده است، اما توافقنامه امروز اولین کوششی است که ترن آقای احمدی نژاد که بی‌ترمز به جلو فرستاده شده بود، را هم صاحب ترمز می کند و هم درحال سقوط به دره ای سهمناک و خطرناک متوقف ساخته و کم کم شروع به عقب گرد می کند.

محتوای توافق الآن مسئله فرعی است. نکته اساسی دینامیزم این مسئله است. پرونده ای که عملا نه فقط حکومت ایران بلکه مردم ایران را هم گروگان گرفته بود؛ شاید امروز اولین نشانه درایت در داخل ایران و در جهان و حوزه بین الملل به چشم خورد که بیش از این اجازه ندهند که چنین بحرانی به طرف شعله ور شدن سرسام آور کلیه منطقه خاورمیانه و کشور ما پیش برود.

قطعی است مسئله ای به چنین اهمیت، موضوعی نیست که به صرف تصمیم گرفتن و اعلام کردنش آن هم برای یک دوران شش ماهه پایان یافته باشد. برای تنظیم این تله، کسانی که با ملت ایران خصومت دارند سالیان دراز زحمت کشیده بودند. این افراد فقط در تل آویو و واشنگتن نبودند بلکه در تهران و در مرکز جمهوری اسلامی هم حضور داشتند. کسانی بودند که تحت عنوان رفتن به سمت تقابل این تله را ایجاد کردند و متناسب با آن منافعی ایجاد شد و لابی‌هایی به وجود آمد و گروه‌های فشار عظیم در صحنه داخلی و بین المللی پدیدار شد.

یک شش ماه دوره تجربی برای اعتماد سازی مجدد، شش ماه بسیار بسیار پرمخاطره ای خواهد بود. با همه توانایی که در سه ماه اخیر از گروه دیپلمات مذاکره کننده ایرانی دیدم و با تمام مهارتی که از روحانی به عنوان راس این گروه در تنظیم تناسب قوای داخلی خود ایران برای متوجه کردن پشتیبانی نسبت به عمل این گروه حرفه ای دیپلماتیک دیدم؛ اما باید به آن طرف معادله نیز توجه و تامل داشت. در ایالات متحده امریکا برای اولین بار به دلایل مختلف، قوه اجراییه و در راس آن رئیس جمهور و وزیر امور خارجه ، با چشمانی باز و به نوعی آغوشی باز خواستار پیدا کردن یک نوع تعادل دیگر در منطقه خاورمیانه هستند و حرف آنها هم این است که خودشان را مقداری از دایره تنگ متحدین کنونی شان که به مقدار زیادی وامدار و دنباله رو آنها شده اند نجات بدهند و متناسب با آن با مجموعه ای به نام ایران به عنوان عنصری که می تواند تعادلی در وابستگی های ایالات متحده امریکا به قدرتهای دیگر مثل عربستان سعودی و اسراییل به وجود آورد تنظیم رابطه جدیدی بکنند. با همه این نکات؛ باید عمیقا توجه داشت که این توافق شش ماهه توافقی شکننده و ظریف است و احتیاج به مراقبت دارد. توافقی نیست که کافی باشد و اراده اش را اعلام کرده باشند و به نتیجه برسد.

متناسب با این، مخالفین مختلف در داخل و خارج ایران از هیچ امری برای اینکه این دوره شش ماهه به نتیجه نرسد کوتاهی نخواهند کرد.

پس اکنون همه مسئله عبارت از این است که تا چه اندازه آقای روحانی و گروه دیپلماتش -همانگونه که در نامه ای که به رهبری نوشته نیز اشارتش آمده است؛ برای من مسلم شد که – علت اصلی و اساسی پیروزی خود را حمایت مردمی از جانب خودش می داند و حال باید بتواند این حمایت مردمی را حفظ کند.

اگر امروز جامعه بین المللی تغییر موضعی در رابطه با ایران داده و نشانه هایی از میل خروج از تله در آن دیده می شود مسئله اصلی اش حضور فعالانه و تحرک آفرین جامعه مدنی و طبقه متوسط ایران و بدنه رای دهندگان ایرانی در انتخابات گذشته ریاست جمهوری بود. امروز عملا ما مواجه با اولین نتیجه این حضور سیاسی پخته شده بین المللی به عنوان یک عنصر جدید سیاسی در صحنه منطقه ای و بین المللی هستیم و آن همانا بدنه انتخاباتی ایران است. این بدنه انتخاباتی هم حضور و شادابی و فعال بودنش به مقدار زیاد بستگی به این دارد که دیپلمات ها و دولت آقای روحانی و همکارانش متوجه باشند که به همان اندازه ای که دیپلماسی حرفه ای و مذاکره کردن با طرف خارجی با استفاده از حداکثر امکانات، امری است که شرط اولیه و اساسی موفقیتشان است؛ حاضر و شاداب نگاه داشتن بدنه انتخاباتی و طبقه متوسط در ایران هم تعیین کننده خواهد بود.

آن طبقه متوسط و بدنه سیاسی را تنها با دادن وعده هایی که بعد از رفع تحریمها وضع خوب خواهد شد نمی توان شاداب نگه داشت. بنابر این اینک باید بتوان به همان ترتیبی که در ده سال گذشته پرونده هسته ای بر تنگتر و تنگتر کردن فضای سیاسی داخلی ایران سایه انداخته ، خروج از این تله هسته ای هم کم کم بیان کند که فضای سیاسی بسته و پرتنش ناشی از سایه سنگین این پرونده در داخل کشورمتدرجا با اقدامات مثبت و ملموس به طرف باز شدن می رود.

اسراییل ازیک سو وافرادی که تا به حال رانت خواران اقتصادی در ایران بودند از سوی دیگر از هیچ کاری فروگذار نخواهند بود و به دنبال انواع و اقسام حادثه آفرینی‌ها برخواهند آمد و قطعی است که در چیدمان خود جمهوری اسلامی هم متناسب با این که ما وارد دوران عملی مذاکرات شویم انواع و اقسام حرکت هایی در برخی جهات برای پاشیدن بذر یاس و حتی ناامید کردن مردم وجود خواهد داشت.

اما همانطور که آقای روحانی الان می گوید که موفق شده در صد روز اول حکومتش پرونده هسته ای را که دارای چنان پیچیدگی هایی بود از آن حالت ترن ترمز بریده تبدیل به برگشتی که امروز شاهد آن هستیم بکند که عملا کلیه کشورهای دنیا بجز یکی دو کشور توافقات انجام شده را به عنوان نشانه ای برای برطرف شدن موقتی سایه جنگ از منطقه قلمداد می کنند به همان ترتیب هم در صحنه داخلی باید آقای روحانی بتواند ابتکاراتی محقق کند.

در صحنه داخلی هم معارضین اصلی پرونده هسته ای که کسانی هستند که از این پرونده سالیان گذشته بهره برداری کرده اند؛ برایشان قاچاق، بهره جویی از مسائل مالی و تجارتی و رانت سیاسی برای توجیه کردن سرکوب مردم ابزاری شده است و خارج از آن ابزار برای خود، آینده ای در صحنه سیاسی ایران نخواهند دید. آنها هم به همان ترتیب با همه نیروی خود به میدان خواهند آمد.

راه مقابله کردن با آنها و ایجاد تناسب قوای جدید در داخل محدوده سخت جمهوری اسلامی و در ابزارهای سرکوب رسمی و موازی اش که هیچ نشانی از گوش دادن به قانون و اکثریت آرای عمومی هم در آن ها به چشم نمی خورد کاری سخت و مشکل است.

کار سخت و مشکل عبارت از این است که اگر هنری وجود دارد که می تواند در مورد پرونده هسته ای به چشم بخورد باید این هنر بتواند در زمینه داخلی هم ابراز وجود بکند و ابزار به منصه ظهور رساندن خود را نشان دهد وگرنه پیش بردن پرونده ای مثل پرونده هسته ای بدون آبیاری کردن وفاق ملی در داخل و ایجاد اجماعی وسیع تا دولتی که می خواهد مذاکراتی را پیروزمندانه به جلو ببرد بر اساس آن بگوید من در درجه اول قدرتم حمایت عمومی و مستظهر بودن به پشتیبانی عمومی است؛ نمی تواند به نتیجه مطلوب خود برسد.

به نقل از سايت ملی ـ مذهبی

تاريخ انتشار  در سايت سازمان سوسياليستهای ايران در روز سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۲ - ٢۶  نوامبر ۲۰۱۳